loading...
سفینه
مهدی پورنصیری بازدید : 51 پنجشنبه 30 شهریور 1391 نظرات (4)

با سلام

خوشحالیم که پذیرای شما هستیم

این وبلاگ در تاریخ ۲۵/۶/۱۳۹۱ شروع به کار کرده است و در طول ۵ روز توانسه است بیش از ۵۰۰ بازدید کننده داشته باشد که در این مورد یکی از بهترین وبلاگ ها به شمار می آید.

در نظر داریم به کمک شما این آمار را که تقریباً در روز ۱۰۰ بازدیدکننده بودست را به ۱۰۰۰ بازدید کننده در یک سال بعد یعنی ۲۵/۶/۱۳۹۲ تبدیل کنیم

امید است شما نیز روزی یکی از نویسندگان این وبلاگ شوید

 

  • آغاز کار انجمن وبلاگ
  • ساخت چت روم اختصاصی برای وبلاگ

 

مهدی پورنصیری بازدید : 114 شنبه 28 مرداد 1391 نظرات (3)

سلام امروز میخوام یه داستانی رو شروع کنم به نوشتن که همه بخونن

یه داسانی هست از سه شاهزاده که برای یافتن شی ای با ارزش که پدرشان دستور داده بود بیابند راهی سفر میشوند و در راه پیدا کردن آن ماجرا های زیادی رخ میدهد و اتفاقاتی می افتد که این سه برادر را مجبور میکند تا از خود دفاع کنند و با فکر و اندیشه از مانع های رو به روی خود عبور کنند و در نهایت به آن شی با ارزش دست یابند

 

اگه دوست دارید این داستان خوب رو بخونید با ما باید همراه باشید شاید یه مدتی طول بکشه ولی فکر کنم گفتن قسمت قسمت این داستان بسیار شیرین تر باشه

 

پیشنهاد میکنم حتماً عضو این وبلاگ بشید و داستان رو دونبال کنید

 

جهت دیدن قسمت اول این داستان به  این آدرس مراجعه کنید

قسمت اول           http://safineh.rozblog.com/post/22

قسمت دوم          http://safineh.rozblog.com/post/23

قسمت سوم        http://safineh.rozblog.com/post/25

قسمت چهارم      http://safineh.rozblog.com/post/28

مهدی پورنصیری بازدید : 75 چهارشنبه 22 خرداد 1392 نظرات (0)

از این به بعد ترینر بازی ها را از سفینه بخواهید

بعد از گذشت چند ماه بالاخره دوباره وبلاگ سفینه آپدیت شد و این بار برای اولین بار ترینر بازی  Stronghold Crusader 1 در وبلاگ گذاشته شد. 

این ترینر با ترینر هایی که خود بازی دارد یا شاید از بیرون دانلود می کنید فرق دارد. چرا که اولین ترینر بازی قلعه 1 هست که میشود در بازی آنلاین هم از آن استفاده کرد

 

مهدی پورنصیری بازدید : 128 شنبه 05 اسفند 1391 نظرات (0)

برای اولین بار در ایران ساخت برنامه ی هک بازی speeder این بازی که در تبلیغات هم نوشته شده یک بازی مدیریت هست و شما در این بازی ماشین و راننده میخرید ولی برای اینکه پیشرفت کنید باید سکه داشته باشید تا اتومبیل بهتری بخرید و راننده ی خوبی هم داشته باشید. برای اینکار ما برای اولین بار برنامه ای رو ساختیم که میتونید برای خودتون با وارد کردن رمز و ایمیلتون تا 800هزار سکه در هر هفته سکه بیارید و بهترین اتومبیل ها رو بخرید.

برای این که لینک دانلود رو بهتون بدیم باید در این وبلاگ عضو بشید و 20 مطلب بسیار مفید ارسال کنید با اتمام مطالب سریع به ایمیلتان لینک دانلود ارسال میشه.

مهدی پورنصیری بازدید : 42 پنجشنبه 26 بهمن 1391 نظرات (0)

این داستانی که مینویسم یه داستان عبرت انگیز و دوست داشتی هستش . امیدوارم خوشتون بیاد . اینو حتی به ادامه ی مطلب هم ندادم تا ببینید

 

گویند روزی مردی سوار بر اسبی از راهی میرفت. در راه به مردی رسید که داشت هیزم جمع میکرد و میخواست آن ها را آتش بزند. از او پرسید که چرا اینکار را میکند.جواب داد . امروز زمانی که خواستم بروم و گاوم را بیرون بیاورم دیدم گاوم مرده است علت را جویا شدم و ماری در نزدیکی آن یافتم . و فهمیدم مار گاوم را نیش زده. مرد سوار پس از مدتی جواب داد حال چرا تو این مار رو میسوزونی. از او خواست تا این که مار را آزاد کند.ولی مرد پیاده قبول نکرد مرد سوار برای اینکه مار را نجات دهد از طبیعت آن سخن به میان آوردو گفت.«آنی که تو میسوزانی مار است و آن نیشی که بر گاو تو زد طبیعتش هست»ولی پیاده باز هم قبول نمیکند. دیگر صبر سواره تمام میشود و به اسب هی میگوید و سریع کیسه ای که مار در آن بود را بر میدارد و پا به فرار می گذارد.کمی بعد می ایستد و دهانه ی کیسه را باز میکند تا مار را آزاد کند. آزاد کردن ما همانا و حمله به سمت مرد همانا.مار سریع ژست میگیره و به سوار میگه که میخواهم کسی را نیش زنم و حال جز تو و اسبت کسی نیست. و باید از خودت و اسبت یکی را انتخاب کنی تا من نیش بزنم. مرد ناراحت میشود و از دلسوزی خود نسبت به مار میگوید. در نحایت تصمیم میگیرند که به سراغ قاضی بروند.ابتدا سراغ هوا میروند و از او میپرسند. هوا پس از آوردن دلایلی رای را به مار میدهد(دلایل:از ما نفس میکشید ـــــ ازهوا استفاده می کنید که آتش درست کنید  ــــ  اما همیشه نیز هوا را کثیف میکنید)مرد قبول نمیکند و به نزد قاضی دیگری میروند قاضی دوم آّ بود آب نیز دلایلی می آورد و رای را به مار میدهد.(دلایل:از آب که مینوشید ـــ از آب برای شست و شو استفاده میکنید ـــ ولی همیشه نیز آب را کثیف میکنید)مرد باز قبول نمیکند و این بار برای آخرین بار سراغ قاضی دیگری میروند . قاضی سوم روباه بود روباه. همین که ماجرا را به روباه می گویند روباه سریع به مار میگوید که تو با آن همه جثه چگونه در این کیسه جا شده بودی برای همین از مار میخواهد که مار وارد کیسه برود مار وارد کیسه میشود و روباه سریع به مرد میگوید که کیسه را ببندد. مرد از روباه تشکر میکند و میرود . مدتی بعد شکارچی ای می آید و از مرد سراغ روباه را می گیرد و مرد سریع روباه را به او نشان میدهد . روباه بر میگردد و به مرد یک چیز میگوید. این جمله رو خودتون بگید چون فکر کنم حمه میدونن . تو نظرا اعلام کنید 

مهدی پورنصیری بازدید : 54 جمعه 20 بهمن 1391 نظرات (0)

برای دومین بار در وبلاگ اینبار افسانه ی قلعه ی دیوان . در این داستان حاکمی عادل و خوش قلبی وجود دارد که مردم او را دوست دارند ولی به دلایل نا معلومی بیمار میشود و دیگرنمیتواند جایی را ببینید برای همین سه پسر وی برای پیدا کردن خاکی راهی سفری میشوند تا با آوردن آن پدرشان دیدبان های خود را بدست آورد.

به زودی برگردید و این داستان رو همبخونید و آماده باشید برای دیدن داستان های دیگه . این بار یکم دیر میشه میخوام همشو باه بذارم که دیگه لازم نباشه زیاد آنلاین بمونید.

پس حتماً بزودی برگردید و ببینید

تعداد صفحات : 5

درباره ما
Profile Pic
تنها برای خوشحالی شما ...
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 44
  • کل نظرات : 10
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 37
  • آی پی امروز : 18
  • آی پی دیروز : 14
  • بازدید امروز : 20
  • باردید دیروز : 15
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 69
  • بازدید ماه : 46
  • بازدید سال : 488
  • بازدید کلی : 12,684
  • کدهای اختصاصی
    این سایت را حمایت می کنم
    ویکیواخبار

    گوگل پلاس

    پیج رنک