loading...
سفینه
مهدی پورنصیری بازدید : 108 سه شنبه 28 آذر 1391 نظرات (0)

یکی بود یکی نبود

در روزگاران قدیم سرزمینی بود به نام ایران که مردمانی زندگی می کردند و در این سرزمین پهناور امپراطوری بزرگی وجود داشت .

امپراطور این سرزمین بسیار پیر بود ولی همیشه آرزو داشت تا بنایی بسیار زیبا و بزرگ بسازد تا همه با دیدن آن به شگفت آیند بنابراین ولی عهد خود که فردی میان سال بود را به کنار خویش خواند و از او خواستت که بعد از مرگ وی این بنا را بسازد چندی نگذشت که امراطور مرد و به جای او ولی عهد یعنی (یزدان) به حومت رسید وی چند سال بعد از شاه شدنش و تثبیت حکومتش دستور به ساخت بنا داد . حدود هزار تن بر روی این بنا شب و روز کار میکردند تا سرانجام ساخت آن به پایان رسید .

شاه که از تکمیل شدن  امارت خوشحال شده بود فرمان داد که  تمام مردم پایتخت را بیاورند تا از این امارت بزرگ دیدن کنند همه مردم به ذوق دیدن امارت آمدند و همگی نظری دادند و رفتند و شاه  از ساخت امارتی این چنین خوشحال بود.

بعد از چند روز که همه از امارت دیدن کرده بودند شاه به خدمتکارانش گوش زد کرد که باید همه این امارت را ببینند حتی یک کودک و پیر.

خدمتکاران و سربازان شروع ه یافتن کسانی شدند که از امارت دیدن نکرده بودند ولی بجز یک زن پیر هیچ کسی در شهر نبود

پس دستور داد که او را بیاورند . پیرزن که آمد و به امارت نگاه کرد شاه فکر کرد که او نیز همانند دیگران از آن خوشش آمده ولی پس از مدتی پیر زن شروع به سخن گفتن کرد.

این ساختمان بسیار زیبا است ولی در ساخت آن کمی بی دقتی شده است و به نکته ای در بالا اشاره کرد و گفت در آن جا کمی خشت ها وسنگ ها کج گذاشته شده و احتمال دارد که باعث زشت شدن آن شود.

شاه ناراحت شده بود و به خاطر اینکه تنها یک نفر از مردم پایتخت از ساختمان مشکلی در آورده بود دستور به تخریب و ساخت دوباره ی آن را میدهد.

پس دوباره هزار تن شروع به تخریب و ساخت دوباره ی آ می کنند پس از چند سال ساخت امارت به پایان میرسد و دستور میدهد که مردم باز برای دیدن آن بیایند

نوبت به پیرزن داستان ما میرسد شاه که اینبار فکر میکرد که نمی تواند مشکلی در امارت پیدا کند خوشحال بود ناگهان پیرزن بعد از اینکه گفت این بار در ساخت آن هیچ مشکلی وجود ندارد امایی آورد شاه از شدت ناراحتی بیهوش شد پس از اینکه شاه را به هوش آوردند شاه دلیل آما را پرسید پیرزن جواب داد....

قسمت دوم : http://www.safineh.rozblog.com/post/23

یادتون نره به زودی برگردید و بقیشو بخونید

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
تنها برای خوشحالی شما ...
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 44
  • کل نظرات : 10
  • افراد آنلاین : 4
  • تعداد اعضا : 37
  • آی پی امروز : 59
  • آی پی دیروز : 14
  • بازدید امروز : 66
  • باردید دیروز : 15
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 115
  • بازدید ماه : 92
  • بازدید سال : 534
  • بازدید کلی : 12,730
  • کدهای اختصاصی
    این سایت را حمایت می کنم
    ویکیواخبار

    گوگل پلاس

    پیج رنک